۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

مادر مجید توکلی: «صدای مرا هر کسی می‌شنود، هر کاری برای مجید می‌تواند بکند»

مادر مجید توکلی به خودنویس گفت که «ساعت چهار و نیم از زندان به ما زنگ زدند و گفتند مجید سه روز است که اعتصاب غذای خشک کرده». مجید توکلی که در طی ماه‌های منتهی به صدور حکمش زندانی بوده، اینکه به انفرادی منتقل شده و در حالی که شدیدا بیمار است، گفته می‌شود با تهدیدهای جدیدی هم روبرو شده است.


در حالی که گزارش می‌رسد مجید توکلی با تهدیدهای جدیدی روبرو شده است، این فعال دانشجویی را به انفرادی برده‌اند. مادر مجید توکلی به خودنویس گفت که در تماسی که بعد از ظهر سه‌شنبه با او از زندان اوین گرفته شده، خبر داده‌اند که مجید دست به اعتصاب غذای خشک زده است. این مساله با توجه به ناراحتی اخیر ریه توکلی باعث نگرانی بیشتر خانواده شده است.

اما آخرین خبرها حاکی است که بسیاری از اعضای شبکه‌های اجتماعی در حمایت از مجید توکلی، روز چهارشنبه در نقاط مختلف جهان، اعتصاب غذای خشک خواهند کرد.

متن گفتگو با مادر مجید توکلی به شرح زیر است:

از مادر مجید توکلی پرسیدیم که چه وقت متوجه اعتصاب غذای پسرش شده است؟

خانم توکلی: از ساعت چهار به ما زنگ زدند و گفتند مجید سه روز است که اعتصاب غذای خشک کرده و حالش هم خیلی بد است. ما هم نمی‌دانم با چه کسی تماس بگیریم. صدای مرا هر کسی می‌شنود، هر کاری برای مجید می‌تواند بکند.

خانم توکلی، انتظار شما از ایرانیان خارج از کشور که وضعیت مجید را پیگیری می‌کنند چیست؟

هرکسی در هر جایی هست، کاری کند که مجید اعتصاب غذایش را بشکند، چون اعتصاب غذای خشک است و من خیلی نگرانش هستم.

پیش از رفتن به زندان، آیا مجید بیماری خاصی داشت؟ الان حال مجید چطور است؟

نه، مجید سالم بود و هیچ ناراحتی نداشت، فقط وقتی بعد از چهار ماه و نیم انفرادی آوردنش بیرون، ناراحت بود و گفت که گلویم و ریه‌ام درد دارد. رفتم درمانگاه، گفتند چرک کرده و عفونت کرده. در چهار ماه و نیم انفرادی هواخوری نداشت.

آیا شما امکان ملاقات با مجید را دارید؟

من نمی‌توانم به ملاقات مجید بروم. من بیمارم. نمی‌توانم مسافرت کنم. پدرش یک بار در فروردین ماه با برادر مجید به دیدنش رفتند. ملاقات حضوری هم بود. مجید را اول اردیبهشت بردند بند عمومی.

حالا که دوباره او را بردند انفرادی.

ما ساکن شیراز هستیم و مسافت تهران تا شیراز برای ما خیلی زیاد است. ۱۰-۱۵ ساعت طول می‌کشد و رفتن برای ما دشوار است.