۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

گفتنی ها کم نیست

گفتنی ها کم نیست
به بهانه انتشار شعر گونتر گراس "آنچه را باید گفت"


جنگ طلبان حتی از نوع هیتلری نیز همیشه سیاست های تجاوزگرانه خود را با بهانه هایی مانند دفاع از آزادی و حق طلبی و ... پیش برده و در عمل جز جنایت و استثمار و تجاوز و استکبار کاری انجام نداده اند این را ملت ایران که هزاران بار در طول حیات تاریخی خود مورد تجاوز خارجی قرار گرفته و در مواقع قدرت خود نیز از تجاوز به دیگر سرزمینان کوتاهی ننموده بیشتر از هر خلقی بایستی بداند. اما افسوس که حافظه تاریخی ما یارای برابری با قدمت تاریخی مان را نداشته و وادارمان نموده که همیشه دوباره از اول یاد بگیریم و به تجربه ها کاری نداشته باشیم و تا آنجایی که می توانیم فراموش کنیم. نویسنده پر آوازه آلمان گونتر گراس در آخرین شعر خود "آنچه را باید گفت " برای اولین بار در مقابل اسرائیل به خاطر مواڞع جنگ طلبانه این کشور علیه جمهوری اسلامی که خود نیز ظاهرا سیاست نابودی اسرائیل را دنبال میکند موڞع گیری نموده و در این شعر عملا دولت اسرائیل را مسئول و مسبب درگیری ها و جنگ احتمالی عڵیه ایران می نگارد. از نگاه ما گونتر گراس در این شعر خود اعمال دولت اسرائیل را با منطق و حق طلبی مورد انتقاد قرار داده و آن چیزی را که برای همگان روشن بوده با شهامت بیان نموده است. و به همین خاطر تمام انتقادات و حملاتی که بعد از انتشار این شعر به ایشان میشود در اساس خود به خود بی نتیجه می باشند زیرا که آزادی بیان هم حق مسلم هر انسان و دفاع از آزادی بیان وظیفه هر انسان آزاده ای می باشد حتی اگر عقیده و نظر مورد دفاع با نظرات و عقایدمان هماهنگی نداشته و چه بسا مخالف ما نیز باشد. ما در اینجا قصد بررسی شعر گونتر گراس را از نظر هنری نداریم و اینکار را به کارشناسان ادبیات آلمانی می سپاریم از دید ما اما گونتر گراس اکنون که برای نخستین بار دل به دریا زده و به این مسیله حساس سیاسی یعنی به اسرائیل و جمهوری اسلامی پرداخته جا داشت که به ماهیت اعمال و رفتار و مسلما به جنایات حکومت اسلامی که خون انسان های آزاده سر تا پایشان را گرفته نیز اشاره ای می نمود و از این راه نیز جای انتقاد کمتری به این شعر خود می گذاشت. مخالفت با جنگ و تجاوز به مرز و بوم هر کشور و منزلی یک وظیفه انسانی و حق مسلم انسان ها میباشد. از این رونیز شعر گونتر گراس قابل تحسین میباشد. اما این نباید اینگونه تعبیر شود که به خاطر مخالفت با جنگ و دفاع از مرز و بوم میهنی در کنار حکومت جنایتکار اسلامی قرار گرفت. همکاری و همیاری با دولتمردان اسلامی به هر بهانه و شکلی همانند خیانت و جنگی بر عڵىه مردم تحت ستم ایران میباشد. این را حده اقل تجربه بیش از ۳۳ سال حکومت اسلامی بایستی به ما آموخته باشد. جمهوری اسلامی از هر فرصتی برای ادامه بقای ننگین خود استفاده خواهد کرد حتی اگر به قیمت جنگ تمام عیار به کشوری مانند عراق و عربستان و آمریکا و یا کشورهای دیگری باشد. آمریکا نیز در هیچ یک از کشورهایی را که مورد تجاوز قرار داده دمکراسی برقرار نکرده . (اینکه پس چرا در آلمان و ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی دمکراسی برقرار شد بحٽ جداگانه ای است که بایستی در فرصت دیگری به آن پرداخت) تکلیف اسرائیل هم که بر همگان روشن است. در رابطه با احتمال جنگ بین آمریکا و اسرائیل با ایران صحبت ها و تحلیل های فراوانی می شود و نشانه هایی نیزمشاهده می گردند. اما اینکه آیا این درگیری ها به جنگ و تجاوز به حریم و خاک میهن مان می انجامد را نمی توان بطور یقین پیشبینی کرد. در این بین اما حکومت اسلامی تا آنجا که توانسته در میان افکار عمومی مظلوم نمایی کرده و سعی نموده که از آب گل آلود برای بقای خودش ماهی صید کند. هر جا اعلامیه و یا بیانیه ای بر عڵىه حمله به ایران منتشر می شود جمهوری اسلامی این را به حساب حمایت از حکومت جنایت کار خودش میگذارد و فشار تحمیلش را بر روی مردم ایران می افزاید .
همانطور که گفته شد نوشتن بیانیه و اعلام مخالفت با تجاوز کشورهای بیگانه به هر مرز و بومی وظیفه هر انسان آزاده ای بوده و همیشه قابل تحسین اما محکوم نمودن حکومت اسلامی به گونه موازی در کنار این بیانیه ها روی دوم سکه طرفداران صلح و آزادی می باشد که بدون این کار نه تنها به مبارزات مردم ایران بی اعتنایی نموده بلکه حتی خود را نیز مانند طعمه ای به دست حکومت اسلامی می سپاریم.
شهروندان آزادیخواه مونیخ ، آوریل 2012